عاشقانه
عجب رسمیه رسم زمونه قصه ی برگ و باد خزونه میرن آدما ازونا فقط خاطرهاشون بجا می مونه کجاست اون کوچه چی شد اون خونه آدماش کجان خدا می دونه بوته ی یاس باباجون هنوز گوشه ی باغچه توی گلدونه عطرش پیچیده تا هفت تا خونه خودش کجاهاست خدا می دونه تسبیح و مهر بی بی جون هنوز گوشه ی تاقچه توی ایوونه خودش کجاهاست خدا می دونه پرسید زیر لب یکی با حسرت از ما آدم ها چی یادگاری می خواد بمونه خدا می دونه
نظرات شما عزیزان: